۱۳۹۴ آبان ۱, جمعه

تو آفسايد: از مرحله پرت/ از محدوده خارج

توالت فرنگي: ماشين ماتيز

توپ: عالي/ خيلي خوب/ با حال

توپ جمکن: فرد حاشيهاي/ آدمي که در جمع به صورت فرع و حاشيه است

توپ فوتبال: سرگردان/ کسي که دائم به اين و آن حواله ميشود

تو پيچ خوبم: طرف را خوب ميپيچانم

تو خاکي زدن: 1. از مسير اصلي خارج شدن 2. در جمع حرف بيربط زدن

تو خطه: اهلش هست/ تو راه است/ رفتارش مثل رفتار ماست.

تو رو سننه؟: به تو چه مربوط است؟/ اين مسائل به شما مربوط نيست



تو زرد: 1. فاسد/ به دردنخور 2. خبرچين



تو فاز ديگهس: (از حوزه برقکاران) از مسئله پرت است/ متوجه موضوع نيست. (- بااب اون تو يک فاز ديگهس. ما ميگيم "ف" اون ميگه "پرويز"!

تو کتش نميره: حاليش نيست/ متوجه نيست/ قبول نميکند. (- هرچي ميگم که بدون کار نميشه زن گرفت، تو کتش نميره)

توکفي: بدحال هستي/ حالت خوش نيست


تو مود بودن: در شرايط خاص بودن/ در شرايط ويژهي کار بودن (- امروز تو مودش نيستم)

تون چويي: (مقلوب شدهي چون تويي)

تو کف ماندن: حيرت زده شدن

تونل جهنمي: دفتر معاون مدرسه/ کميتهي انضباطي دانشگاه/ اتاق بازرسي و بازجويي زندان

تو همين مايهها: در همين موارد/ در همين زمينهها

تو 18قدم: کسي که خيلي جلو رفته است/ کسي که پا را از گليم خودش فراتر نهاده است.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر